زمانی دیگر، وقتی است که میترسد. با نشانیای دیگر وارد میشود و از ترس و تنهاییاش میگوید. وقتی خسته است و از زمین و زمان گلایه دارد، آن وقت هم به نشانیای دیگر وارد میشود.
گاهی برای سرگرمی، زمانی برای پیدا کردن همصحبت، بعضی وقتها هم برای سلام و عرض ادب و تجدید خاطرات با دوستان قدیمی. اینها زمانهایی است که به دوستانی که آنها هم مجازی هستند سر میزند تا بتواند برای لحظهای هم که شده کودک درونش را آرام کند و سر او و بقیه کلاه بگذارد. نشان به آن نشانی که معلوم نیست چیزی هست یا نیست.
نکیسا 17 سال بیشتر ندارد دیپلماش را که گرفت، قید درس و مدرسه را زد و با شرکت در کلاسهای زبان انگلیسی، کامپیوتر، ایروبیک و...وقتش را پر کرد؛ « 14 سالم بود که بهواسطه یکی از دوستانم با دنیای مجازی و کاربرد آن برای چت با دیگران یا بهتر است بگویم چت با جنس مخالف، آشنا شدم. اولش برای خنده و شوخی بود ولی مدت زیادی نگذشت که حس کردم از این کار لذت میبرم و دوست دارم وقت بیشتری برای آن بگذارم. حسابی از درس و مشق افتادم ولی دیگر دست خودم نبود؛ مثل معتادها شده بودم.
از مدرسه که برمیگشتم حتی استراحت هم نمیکردم، مستقیم میرفتم پای کامپیوتر تا ببینم خبری شده یا نه؟ دیپلم که گرفتم، وقتم آزادتر شد. حالا میتوانم زمان بیشتری برای آن بگذارم ولی بعد از این مدت، یاد گرفتم با برنامهریزی سراغش بروم؛ یعنی روزها بخوابم و شبها حرف بزنم.»
نکیسا درباره علت انتخاب این روش برای ارتباط با دیگران میگوید: «من یک دخترم، یک سری محدودیتها دارم. مهمترینش این است که خودم نمیتوانم برای زمانم تصمیم بگیرم. برای رفتن به بیرون، خرید کردن، قرار گذاشتن با دوستانم و... باید به چند نفر جواب پس بدهم. ولی در این محیط، بدون اینکه از خانه بیرون بروم و مجبور باشم با مادرم بحث کنم، با هرکسی دلم بخواهد حرف میزنم.
از همه مهمتر اینکه رابطهام منحصر به یک نفر نیست. هر بار تنها با ساخت یک آدرس اینترنتی، ارتباط جدیدی را برقرار میکنم. این کار باعث شده روابط اجتماعیام تقویت شود چون در این محیط، فرصت فکر کردن برای پاسخ به پرسشهای احتمالی فرد مقابل، بیشتر از محیط رودررو است و این، تمرینی شده که در ارتباطات حضوری هم بتوانم جوابهای دندانشکنی بدهم. (میخندد)
این نوجوان 17 ساله که با تعدادی از دوستان اینترنتیاش رابطه چند سالهای را به همین شکل دنبال کرده است میگوید: «اگر با چند نفر ارتباطم طولانی شده تنها به این خاطر است که حس میکنم از نظر رفتاری و کلامی به آنها شبیه هستم. خیلیها از این محیط و در واقع از دیده نشدن، سوءاستفاده میکنند و دنبال رفع عقدههای روانیشان هستند و با صحبت درباره مسائل مختلف سعی میکنند خود را ارضا کنند. هیچ وقت نخواستم با این افراد ارتباط بگیرم ولی با کسانی که حس کنم منظور بدی ندارند حرف میزنم و اگر ببینم با آنها تفاهم فکری دارم ارتباطم را ادامه میدهم.»
محسن فرمهینی فراهانی، روانشناس و استادیار دانشگاه میگوید: «ارتباطات بین فردی بهواسطه کامپیوتر تفاوت برجستهای نسبت به ارتباطات رودررو ندارد ولی موضوعی که باعث برخی تفاوتها میشود، میزان سرعت انتقال اطلاعات در این دو نوع ارتباط است. شکلگیری برداشت، ایجاد اعتماد و برقراری رابطه صمیمانه در ارتباطات کامپیوتری به زمان بیشتری از ارتباطات رودررو نیاز دارد. از این منظر ارتباطات رودررو مناسبترین و بهترین شکل ارتباط نیست، بلکه شاید سریعترین شکل باشد. در ارتباط اینترنتی افراد با صرف وقت و نوآوری در تلاشاند که در سطح کلامی و غیرکلامی با دیگران ارتباط برقرار کرده و روابطی در حال پیشرفت داشته باشند.
ارتباطگران در استفاده از دنیای مجازی بهدنبال کاهش ابهام و افزایش احساس قرابت هستند و این باعث میشود که ارتباطات کامپیوتری گاهی بیش از ارتباطات رودررو صمیمانه و اجتماعی باشد. فرایند برقراری ارتباط در دنیای مجازی طی 4 مرحله صورت میگیرد: در مرحله اول محرکهایی وجود دارند که افراد را به تبادل اطلاعات با یکدیگر تشویق کرده و انگیزه ایجاد رابطه بین افراد را فراهم میکنند. مرحله دوم شکلگیری ادراک بین تعاملگران است که در این محیط از طریق رمزگشایی از پیامهای کلامی مبتنی بر متن صورت میگیرد.
در مرحله بعدی افراد برای جمعآوری اطلاعات روانشناختی از یکدیگر به شیوههایی از قبیل پرسش، خوداظهاری، خودافشایی و کشف دروغها از طریق آزمونهای گمراهکننده متوسل میشوند. به این ترتیب کاربران بر مبنای برداشتهایشان و طی زمان، فرضیاتشان را راجع به یکدیگر مورد آزمایش قرار داده و با پالایش دانش بین فردی به یک معرفتشناسی بین فردی دست مییابند. به مرور زمان با پشت سر گذاشتن این پروسه منجر به بروز رفتارهای صمیمانه و چندی بعد طرح مسائل خصوصی بین کاربران میشود که در اکثر موارد به انحرافات ختم میشود.»
بدون ترس از برملاشدن، حرفهای دلم را میزنم
منصوره 23 ساله است. از همان زمانی که پدرش، خواستگاری که او پسندیده بود را به بهانهای غیرمنطقی رد کرد (البته غیرمنطقی از نظر منصوره) پا به اتاق گپ زنی گذاشت و آن را محلی برای درد دل انتخاب کرد؛ یعنی یک سال و 2 ماه میشود که با این محیط آشناست. هر چند که به گفته خودش تمام سعیاش را بهکار گرفته تا برایش عادت نشود و هر زمان که دنبال یک سنگ صبور میگردد به این محیط سر زند ولی ساعات رفتوآمدش را که گفت بهراحتی میشد این نتیجه را گرفت که از عادت هم فراتر رفته است؛ « حرفهای دلم و مسائل خصوصیای که جرأت گفتنش را پیش هیچ کسی ندارم به راحتی و بدون اینکه خجالت بکشم در این محیط بازگو میکنم.
خوبی فضای مجازی این است که نه کسی تو را میشناسد و نه کسی تو را میبیند که مجبور باشی از روی او شرم و حیا کنی و حرفهایت را در انبار دلت پنهان کنی تا مبادا آبروی خانوادهات را ببری. خوشحالم که با چنین محیطی آشنا شدم چون از یک طرف مسائل شخصیام را بدون ترس از بر ملا شدنش میگویم و خالی میشوم و از طرف دیگر راهنمایی و مشاوره خوبی هم میگیرم.» فراهانی دکترای روانشناسی میگوید: «کاربرانی که به نیت یافتن همفکر و همدل و برقراری ارتباط دوستانه به این اتاقها میروند، انگیزه قویتری برای خودافشایی دارند و زمینه را برای شکلگیری روابط صمیمانه فراهم میسازند. از طرفی دیگر گمنامی باعث میشود که افراد تمایل بیشتری بهخودافشایی داشته باشند و بدون ترس از قضاوت سایرین به افشای خواستهها و نظراتشان بپردازند.
خودافشایی، ابزاری است که به وسیله آن حرکت از لایههای بیرونی به سمت لایههای درونی صورت میگیرد سپس با تبادل اطلاعات بیشتر بین تعاملگران، روابط، دوستانه میشود. پس از آنکه پیامها به تبادلات احساسی تبدیل شدند، تعاملگران با بیان جنبههایی از وجودشان که حاوی عمیقترین احساسات، تجربیات و خواستههایشان است به سطحی از صمیمت رسیده و با خودافشایی دوطرفه به پیامها وسعت و عمق بیشتری میدهند. برقراری ارتباط در محیط مجازی بهدلیل عدمحضور فیزیکی ارتباطگران این امکان را در اختیار افراد قرار میدهد که شیوه خوداظهاری خود را تعیین کنند. نمایش بسیاری از این ویژگیها در تعامل رودررو مردود شمرده میشود در حالیکه در ارتباطات کامپیوتری جاذبهساز است. این امر موجب میشود کاربران در این ارتباطات گزینههای متنوعتری را برای خود اظهاری در اختیار داشته باشند و آنگونه که مایلند خودافشایی کنند. بهعلاوه، کاربران به بازخورد پیامها توجه میکنند و بهمنظور ادامه ارتباط بهدنبال برآوردهکردن توقعات یکدیگر نیز هستند.»
بهدنبال چیزی که دوست دارم هستم
سعید 29 سال دارد. در این مدت، به لحاظ کاری و تحصیلی توانسته موقعیت خوبی برای خودش فراهم کند ولی مجرد مانده چرا که از نظر او سن مناسب برای ازدواج بین 35 تا 40 سال است. نداشتن وقت، یکی از بهانههای او برای مجرد ماندن است.
با اینکه پر کار است و کمتر وقت فراغت پیدا میکند اما شبها یک ساعتی در اتاقهای گپ زنی میچرخد؛ «وقتی از سر کار برمیگردم برای اینکه کمی سرگرم شوم و تفریحی هم کرده باشم با اسمی مستعار وارد محیطهای مجازی میشوم و با چند نفر ارتباط برقرار میکنم. عدهای هم از دوستان قدیمی هستند که همچنان با آنها ارتباط دارم.
اگر طرف مقابل ظرفیت پذیرش موضوعات مورد علاقه من را داشته باشد که رابطهام را ادامه میدهم در غیراین صورت برایش وقت نمیگذارم و میروم سراغ یک نفر دیگر.»
سعید درباره علت انتخاب اسم مستعار میگوید: «اگر با اسم واقعی وارد شوم ممکن است از طرف دوستانم مورد تمسخر قرار بگیرم ضمن اینکه جانب احتیاط را باید رعایت کرد چون هر چه باشد موقعیت کاریام برایم اهمیت دارد.»
فراهانی درباره علت تمایل افراد برای بینام و نشان ماندن در این محیط حرفهای جالبی برای گفتن دارد؛ «یکی از ویژگیهای بسیار مهم این اجتماعات، نقاب شخصیتی درون شبکهای، یعنی توانایی اینترنت در کمک به نقشآفرینیهای استادانه است. بهنظر میرسد گمنامی در اجتماعات مجازی به افراد این شانس را میدهد که خودشان را چندگانه بیان کنند یا جنبههای بیان نشده وجودشان را بروز دهند، با هویتشان بازی کنند و سعی کنند که هویت جدیدی بسازند؛ هویتی که میتواند سیال و چندگانه باشد بهطوری که فرد را قادر سازد شخصیتهای متفاوتی داشته باشد.
با توجه به این ویژگیهای مهم فضای مجازی، مشارکتکنندگان در اجتماعات مجازی نه تنها نویسنده متن که حتی نویسنده خودشان نیز هستند. غالب آنها افرادی هستند که جسم خویش را در دنیای واقعی وانهاده و به جوامع مجازی مهاجرت کردهاند؛ یعنی جایی که ارتباطات خود را به دلخواه ایجاد میکنند. تعامل همزمان، به واسطه گمنامی، باعث میشود تعاملگران بتوانند حد و مرزهای قراردادی حاصل از تعاملات اجتماعی را تغییر داده و رفتاری کاملاً متفاوت از خود واقعیشان ارائه دهند یا به افشای جنبههای مثبت و منفی از خود واقعیشان بپردازند که موجب بروز زمینهای برای رفتارهای غیراخلاقی بین تعاملگران میشود. اینکه افشاگری در ارتباطات
بین فردی تا چه میزان به حقیقت نزدیک است در خیلی از موارد قابل تشخیص نیست.»